آوای خزر-رقیه توسلی: روضه امسال، روضه‌ی غریبی ست… اسپند و علم و کتیبه و مداح و خاموشی دارد… اشک فراوان و یا حسین‌های دلشکسته دارد… چای دارد… پُر از مرام و عشق است…، اما فراق دارد… آهِ تنهایی از آن بلند است… و دوریم از حسینیه ها، از جمع پیرغلام‌ها و تکیه نشین‌ها و ناله‌های هم کیشان.

واعظ دارد از “حر بن یزید ریاحی” می‌گوید و من، میانه‌ی اسم‌ها می‌گردد ذهنم. میانه‌ی اسامی بزرگ و مقدس. نام‌هایی که باید در برابرشان متوقف شد. در برابر جلال و جبروتشان. نمی‌دانم چند وقت؟ چند سال؟ نمی‌دانم با کدام حال و زبان؟ اما باید توقف کرد. مادرم گفته باید دست به دامان بهترین خاندان زمین شد. آن‌ها می‌دانند راه نجات از کدام طرف است.

اصلا می‌شود مگر محرم باشد و حرف کربلا و دست به دامان اهل بیت نشوم؟! حالا که قسمتم شده سوگوار آل الله باشم، آرام آرام زمزمه می‌کنم؛ سلام بر دشت تفتیده بلا… سلام بر فراتِ شهید و نخل‌های سوخته… اشکبار می‌گویم “یاامیرالمومنین” مددی… “حضرت کوثر” را می‌خوانم که آرامِ جان است بگاهِ لهوف خوانی… “عمه سادات” را بر تل، شیون می‌کنم… به قرص قمر و آب زلال که میرسم، دخیل می‌بندم به “یا ابالفضل”… “علی اصغر” گویان، لالایی سر میدهم… و برمی خیزم و پناه میبرم به زیارت عاشورا و آن نامی که عالم به قربانش است… می‌خواهم سلام‌ها را کامل ادا کنم… صدبار سر بگردانم سمت ارض آزادگی و پیشگاه امامی که عاشقترین است… پدرم گفته باید پیرو دینی بود که عطر نماز می‌دهد.

پی نوشت:
اینروز‌ها باید نام‌های محترم و بلندمرتبه را بسیار طواف کرد؛ “علی اکبر” را، “سجاد” را، ” رقیه خاتون”، “رباب”، “ام البنین”، “حبیب”، “وهب”، “قارب”، ” هفهاف”، جَون بن حُوَی و….

انتهای پیام/۱۰۰۰