حسین نجفی در یادداشتی به اهمیت جسارت و ریسکپذیری مدیران در سطح استانها پرداخته و تأکید کرده است که عبور از محافظهکاری سیستمی و حمایت از مدیران نوآور، کلید مواجهه با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی در کشور است.

آوای خزر:در سالهای اخیر بحث ضرورت تحول در مدیریت استانی و نقش مدیران ریسکپذیر، بیش از گذشته مورد توجه افکار عمومی و کارشناسان قرار گرفته است. شرایط پیچیده اقتصادی و اجتماعی کشور، ظرفیتهای محلی و همچنین دشواری تصمیمگیری در نظام اداری متمرکز، باعث شده بسیاری از تحلیلگران بر اهمیت جسارت، نوآوری و عبور از محافظهکاری در سطوح مختلف مدیریت تأکید کنند.
در همین چارچوب، یادداشت زیر به قلم حسین نجفی دانشآموخته علوم سیاسی دانشگاه تهران ، به موضوع «ریسکپذیری در مدیریت استانها» پرداخته و از منظر نویسنده، ضرورت تقویت این رویکرد در دولت و مدیریت محلی را مورد تحلیل قرار میدهد. انتشار این یادداشت لزوماً به معنای تأیید دیدگاههای نویسنده نیست و صرفاً برای باز کردن فضای گفتوگو درباره شیوههای نوین حکمرانی در سطوح استانی منتشر میشود.
یکی از نقدهای جدی به دولت ها در هر دوره ای، فقدان چهرههای ریسکپذیر در ساختار اجرایی است. در شرایطی که کشور با برخی معضلات اقتصادی، اجتماعی و بعضا زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکند، محافظهکاری سیستمی، میتواند به رکود در تصمیمگیری و تکرار الگوهای ناکارآمد گذشته منجر شود.
چرا ریسکپذیری حیاتی است؟
نوآوری در سیاستگذاری یکی از ابعاد مهم تصمیمگیری در شرایط اینچنین ست. ریسکپذیران حاضرند راهحلهای تازه را بیازمایند اگرچه با احتمال شکست همراه باشد. این ویژگی برای عبور از بحرانهای ساختاری ضروری است و در دنیا نیز پذیرفته شده ست. نکته مهم اما ، شجاعت در تصمیمگیری ست. در استانها، اغلب مدیران با مشکلات بومی و پیچیده ای مواجهاند. تنها کسانی که جرأت تصمیمهای غیرمتعارف دارند میتوانند مسیر تازهای باز کنند و فضای تازه ای را استارت بزنند. چنین رویکردی برای دولت نیز کارآمد خواهد بود و اساسا پاسخگویی به مطالبات اجتماعی و تنوع و کثرت مطالبات، ازهمین طریق ممکن است.جامعه امروز ایران خواهان تغییر در برخی ویترین ها ، فرم ها و برخی محتوا هاست. ریسکپذیران میتوانند پل ارتباطی میان دولت و مردم باشند و اعتماد عمومی را بازسازی کنند. بهرحال در شرایطی مانند کمبود منابع آب یا بیکاری گسترده، مدیران محافظهکار معمولاً به تعویق و انفعال روی میآورند؛ در حالی که ریسکپذیران میتوانند با اقدام سریع، بحران را مهار کنند ویا میدان های جدید کنشگریبرای فعالان محلی ایجاد کنند و یا از تقاطع بحران ها و همسوشدن تعارضات محلی با تضادهای ناهمساز ملی جلوگیری کنند.
و یک سوال اساسی ؛ چرا در سطح استانها ؟
هر استان مسائل خاص خود را دارد و انبوهی از مسایل متنوع نیز گریبانگیر مدیران محلی ست؛ از بحران آب در سیستان و بلوچستان تا تراکم جمعیت در تهران که راهحلهای واحد برای آنها ، کارآمد نیستند. از طرف دیگر ، مدیران استانی بیش از وزرا با واقعیتهای روزمره جامعه مواجهاند.ریسکپذیری در این سطح میتواند تغییرات ملموستری ایجاد کند و جذب مشارکت از جامعه و یاری گرفتن از کنشگران مدنی در سطوح استانی ، برای دولت دستاورد بهتری خواهد داشت. صادقانه و بیتعارف باید اذعان نمود که استانها میتوانند محل آزمون سیاستهای جدید و یا برخی پارادایم شیفتها باشند و اگر در نتیجه نهایی شاهد موفقیت آن بودا، میتوان به سطح ملی تعمیم داده شود.
در یک جمله باید گفت ؛ با واگذاری اختیار به مدیران ریسکپذیر استانی، دولت میتواند از بار سنگین تصمیمگیری در مرکز بکاهد.
جمعبندی نهایی؛
دولت پزشکیان اگر بخواهد از سایه محافظهکاری برخی مدیران پنهان در نظام بروکراسی و محافظهکاران سایلنت در نظام اداری بیرون بیاید ؛ باید در سطوح استانها به شخصیتهای ریسکپذیر یا “تیمهای تخصصی پیشران” میدان دهد. این افراد یا گروهها، میتوانند موتور محرک تغییر باشند، حتی اگر در کوتاهمدت با شکستهایی مواجه شوند. در نهایت، ریسکپذیری نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی برای بقا و کارآمدی دولت در شرایط پیچیده امروز ایران است.
انتهای پیام/