دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۱۲۷۷۸
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۹
یادداشت
کشتی نظام اسلامی مبداء و مقصد دارد، فراتر از کشتی مایکل اکشات است که صرفاً در پی حفظ تعادل کشتی است، اگر صرفاً در پی حفظ تعادل کشتی باشید، چه بسا که دریا (جامعه، طبیعت و دنیا) را آلوده کنید.

به گزارش آوای خزر، محسن سلگی دکترای علوم سیاسی طی یادداشتی نوشت: کشتی نظام اسلامی مبداء و مقصد دارد، فراتر از کشتی مایکل اکشات است که صرفاً در پی حفظ تعادل کشتی است، اگر صرفاً در پی حفظ تعادل کشتی باشید، چه بسا که دریا (جامعه، طبیعت و دنیا) را آلوده کنید.

از امام بیاموزیم اندیشه و عمل را

امام(ره) بیشتر اوج را می دید تا موج را. او دریا را می دید تا درّ را. بیش از جزییات، کلی را می دید اگرچه جزئیت را هم به خوبی در دستگاه عقلانی اش مورد ملاحظه قرار می داد. او سازگاری امر جزئی و امر کلی بود. نه اجازه داد جزئیت، کلیت را ببلعد و نه روا می دانست که امر کلی، امر جزئی را نایده بیانگارد.

 اگر صرفاً متوجه امر کلی باشیم، فریب می خوریم و اگر صرفاً یا غالباً به امر جزئی داشته باشیم، فریبکار می شویم. اغلب سیاستمداران به گفته دکتر رفیعی آتانی زیر تسلط امر جزئی بوده و برای همین نمی توانند پایبند اخلاق بمانند و در این وضعیت، قوه واهمه بر قوه عاقله مستولی می شود.

امام سازگاری و تلائم بی تلاطم قوه عاقله و قوه واهمه بود. تکلیف و نتیجه، آرمان و واقعیت، عقل و تجربه، آینده و سنت و اندیشه و عمل بود. برخلاف انقلابی گری فرانسوی و خصوصاً روسی که رابطه ناسازگار با زمان و سنت دارد، امام بی آن که سنت را مطلق و بی تغییر بداند، اما ارزشمندهای آن را دریافت. او مرد صحنه عمل بود و اندیشه هایش را در عمل آزموده بود و آزموده هایش را به اندیشه بدل می ساخت.

امام اهل وجود و جود بود و از وجود به وجد می آمد. او ناموجود را به خوبی دریافته بود و درّ یافته بود. همین وجود یا ناموجود(not-being) بود که موجودیت او را زیبا و اثربخش و درست کرده بود. همین ناموجود بود که به ایران موجودیت، هویت و استقلال به مثابه آزادی جمعی بخشید.

طعمه و طعام‌نبودن قدرت

قدرت برای امام صرفاً یک فرصت بود برای ملاقات جمعی با خدا.

رهبر انقلاب هم در دوره دوم ریاست جمهوری شان صرفاً به حکم امام بود که آمد و کاندیدا شد. چراکه بر ایشان واجب عینی شد.

قدرت برای رهبر انقلاب نه یک موجود، که وجود است. او قدرت خویش را برای خود به منزل یک زندان می دید و قدرت مردم و اسلام را رهایی. قدرت او برای او نه رهایی و حتی توانایی انتخاب، که مسئولیت و اضطراب بوده است.

قدرت او برای او یک فرصت و رخصت بود. همچنانکه  از زندان پهلوی هم فرصتی برای تعالی خَلق و اخلاق ساخته بود. قدرت و قضای او برای او رخی دلربا نداشت. آنچه برای او دلرباست، قضا و قدر است.

قدرت برای او یعنی تسلیم بیشتر. یعنی جنبه وجودی را افزون ساختن و نه جنبه موجودی را.

اینها را نوشتم که به اصلاح طلبان و اصولگرایان و دیگر نمایندگان بگویم قدرت را دام و طعمه نسازند. از طعم آن لذت نبرند و اساساً آن را چشیدنی نکنند. بدانند قدرت به معنای رضایت و تسلیم است که هم آزادی می آورد و هم سلامت و امنیت. قدرت یک پل است؛ همچنانکه پول، پل است و نه هدف.

از نگاه جناحی فراروید و به کارآمدی و درستی تقرب بجویید. البته کارآمدی هم یک هدف متوسط است نه هدف نهایی. هدف نهایی قرب الهی است؛ قربی که مردم بر سر دروازه آن ایستاده اند. اگر مردم راضی نباشند، اگر مشخصاً مظلومان و محرومان راضی نشوند و دیگر مظلوم و محروم نباشند، خدا از شما راضی نخواهد شد. اینجا اجازه خدا دست مردم است.

فطرت و صراط؛ غایب شوید تا بشکفید

 فطرت از ریشه فطر به معنای شکافتن و آفریدن است. منتظر شکفتن و شکوفایی تان هستیم. همچون یک گُل بشکفید و شگفتی ساز باشید. اگر در صراط باشید، راه ها بر شما گشوده خواهند شد. اسلام یک صراط است. صراط در عربی راهی است که ما را با خود یکی می کند. صراط تنها یکی است و صراط های مستقیم نداریم.

صراط راهی است که سبب غیاب شما می شود تا خدا و دیگری حضور یابد. تا شما به عزت و جاودانگی برسید. وقتی خود را نبینید و مردم و خدا را ببینید، عزیز و ماندگار خواهید شد و آن گاه وقتی نیستید هم هستید. در این غیاب، ملاقاتی وجودی با امام غایب رخ می نمایاند. پس غایب شوید تا بشکفید تا مردم و خدا از زبان شما سخن بگویند. اجازه دهید غیب بر شما آشکار شده و شهادت دهد. این همان راه شهادت سلیمانِ شهادت، قاسم سلیمانی است.

کشتی اُکشات نباشد؛ نه دریا را آلوده کنید نه کشتی را

 «Government»  به معنای سکانداری است، سکانداری در یک راه. راه استعاره ای جهانی است. قدرت و ثروت در این استعاره، می تواند هدف باشد و راه یا دریا در آن نادیده گرفته شود، در حالی که در استعاره صراط، راه هم مهم است و راه باید محترم و حتی بسا مقدس انگاشته شود؛ دریا اگر مقدس هم نباشد، محترم بوده و چون آفریده خداست نباید بدان آسیبی رساند. در سیاست صرفاً دمکراتیک سالم هم سکانداری هدف نیست؛ وسیله ای است برای گذار از طوفان‌ها و تلاطم ها اما رسیدن جامعه به منزلگاه و مقصد به منزله غایت، نیازمند مبداء و مبنایی الهی است.

کشتی نظام اسلامی مبداء و مقصد دارد. فراتر از کشتی مایکل اکشات است که صرفاً در پی حفظ تعادل کشتی است. اگر صرفاً در پی حفظ تعادل کشتی باشید-اگرچه همین هم توانایی زیادی می خواهد- و تعالی را فروبگذارید، چه بسا که دریا (جامعه، طبیعت و دنیا) را آلوده کنید. اگر دریا و کشتی را آلوده کردید، به مقصد نمی رسید. باری، به هر وسیله ای و هر طریقی نباید به مقصد رسید.

اگرچه در استعاره صراط هدف در لابلای مسیر هم هست؛ کمال الهی و رسیدن به خدا نه فقط یک مقصود، بلکه راه هم هست. همه‌ی راه، مقصود و مقصد است. هدف در تمام مسیر و نه فقط انتهای آن است. اما سکانداری به هرحال یک وسیله می ماند؛ وسیله ای در راه یا صراط.

حکومت در صراط، به خاطر خدا حقوق خلق را تأمین می کند و اما این کافی نیست. چراکه صراط چنان فرد را در بر می گیرد و فرد چنان پَرمی گیرد که به خاطر خدا، دیگران را بر خود ترجیح داده و برتر می گیرد.

چون برای خدا خدمتگزار خلق می شوی، دیگر مردم را بدهکار خود نمی دانی. از همان آغاز بخشش ات را فراموش می کنی؛ این که حتی از مال خود به مردم و در کار دولت ببخشی را فراموش خواهی کرد. اما کوتاهی ات را نه. چراکه همان خدا حق الناس را سخت تر از حق خود قرار داده است.

صراط اما طرُق و راه ها و منهاج و جماعت های غیردینی را در خود فرو نمی برد. صراط تنها فرد مؤمن را فرو می برد آن هم به میل خود او و در این غرق شدن نهایت آزادی نهفته است. نهایت رهایی نهفته است. مؤمن غرق می شود بی آنکه بمیرد یا گم شود. او غرق می شود و غریقی عریق و عمیق و انیق می شود. او نه مرگ را که تولد و زندگی را تجربه می کند. او به بی مرگی و جاودانگی می رسد آن هم در همین دنیا. حتی بهشت را تجربه می کند، چنانکه شهدای ما در دفاع مقدس، بهشت را در همین جهان تجربه کردند در اوج بی آبی و مخاطره و محاصره. شهید آوینی درین باره چه زیبا گفت. او غرق می شود اما پشت دریاها و برای همین جاودانه می شود.

اقتصاد را نجات دهید تا اعتقاد نجات یابد

ماشین امضاء نباشید. ماشین نباشید. در پی ماشین و دفتر و جاه نباشید تا جایگاه پیدا کنید تا عزیز مردم شده و نزد خدا عزت یابید.

از دزدی و غارت بپرهیزید. از دیوار خانه ملت بالا نروید. آن را نه خانه خود، که خانه خدا و خانه مردم بدانید. ولله اگر همین دزدی و فساد اقتصادی را از این مملکت دور کنیم، قاطبه مردم راضی خواهند بود.

امروز ما در برگزاری انتخابات بدون تعویق و سالم از سرآمدترین های دنیا هستیم. امروز استقلال به منزله آزادی جمعی در اوج خود است و اما و صداما اقتصاد را نجات دهید تا اعتقاد نجات یابد. امام محمد غزالی کتابی نوشته با عنوان اقتصاد در اعتقاد. امروز شما اعتقاد را در اقتصاد به تثبیت و بالندگی برسانید. از شخصیت های ابزاری و ابرازی بپرهیزید. از روباهِ رویا و ریا دوری کنید. با نگاهی کارشناسانه، ظاهرگرایان و افراد منفعت طلب را از خود دور کنید. دلسوزان مردم را گرد خود بیاورید.

خیلی ساده می توان نماینده خوبی برای اراده الهی و اراده ملت بود.

تکمله

 - صراط از ریشه‌ی سراط به معنای راهی است که فرد در آن غیاب می یابد. امام کسی بود که در صراط غیاب یافت و چه حضور و ظهوری فراتر از این غیاب. صراط راه امام زمان است. فرارفتن از مکان و زمان خطی بدون ترک کردن آن است.

صراط می تواند راه های فرعی مانند شریعه و منهاج داشته باشد. سبیل می تواند راه باطل هم باشد اما صراط لزماً راه درست است. منهاج و شریعه برای هر ملت و آئینی متفاوت است اما صراط یکی است. بنابراین کثرت گرایی دینی یا صراط های مستقیم نادرست است.

 - تسلیم در برابر خدا، انسان را در موضع انتقادی و سلحشورانه قرار می دهد؛ موضعی عقلانی، منصفانه و در عین حال دل آورانه.

نمایندگان نیز با تسلیم در برابر خدا و قانون، توان و یک آزادی خارق العاده به دست خواهند آورد و مردم را شیفته خود خواهند کرد.

 - مجلس باید هم سکاندار باشد هم پاروزن. اما فراموش نکند فرماندهی همه کشتی ها اعم از مجریه و قضائیه و مقننه، ولی فقیه است. همه باید پاروزن هم باشند الا یک نفر و آن شخص رهبری است.

- اکشات می گوید: «مردم در دریایی بی‌کران مشغول دریا نوردی‌اند نه بندر گاهی برای ماوا گزیدن هست و نه کف دریایی برای لنگر انداختن نه مبدایی وجود دارد نه مقصدی اقدام مورد نظر شناور ماندن و حفظ سکان کشتی است، دریا هم دوست است و هم دشمن و دریا سالاری مشتمل بر استفاده از منابع راه و رسم سنتی به منظور تبدیل کردن هر موقعیت خصمانه‌ای به یک موقعیت دوستانه است.» البته او در عین حال اذعان می دارد که بایدها برای ساختن هست ها ضروری هستند اگرچه نمی توان به باید رسید و رسیدن به آنها، انگیزه حرکت را سلب می سازد. بنابراین او با وجود مخالفت با آرمانگرایی و عقل گرایی، به نوعی هم مقصد-اگرچه نارسیدنی- و هم آرمان را به نحوی متناقض وارد دستگاه نظری اش می کند.

- هر چقدر هم که معطوف به چگونگی باشیم و از چرایی و هدف یا غایت غفلت کنیم، نمی توان به طور خالص و تام از چرایی کَند. می توان آکنده از آن نبود اما کنده شدن از آن ناممکن است هرچقدر هم که چگونگی و بی جهتی را گُنده کنیم.

سیاست و جامعه بی آرمان، بوی گَندِ ماندگی و درماندگی خواهد گرفت هرچند باغ شهر انگلیسی و رفاه سوئدی در پی داشته باشد، اما بی چرایی آرمانها، به چراگاهی بدل شده و انسان را به حیوان و موجودی لذت طلب فروم می کاهد. در آن سو، سیاست بدون توجه به چگونگی و وسایل هم در صراط پذیرفته نیست بل در صراط راه و هدف دوگانگی ندارند و در دل هم هستند.

انتهای پیام/1005

منبع: فارس
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار