دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال(ترجیحا) و یا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

در صورت داشتن علایم شبیه آنفلوانزا، با آب و نمک، دهان خود را شستشو دهید.

      

در روزهای اول بیماری تنفسی، ضمن استراحت در منزل، از حضور در اماکن پر تردد پرهیز کنید.

      

از خوردن مواد غذایی نیم پز و خام خودداری کنید.

      

از بيماران مبتلا به علايم تنفسی (نظير سرفه و عطسه)،حداقل يک متر فاصله داشته باشيد.

      

از تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان خود بپرهیزید.

      

مدت شست و شوی دست ها حداقل به اندازه 20 ثانیه باشد و تمامی قسمت های دست (انگشتتان خصوصا انگشت شصت، کف دست و مچ دست)

      

به طور مداوم و در هر زمان ممکن، اقدام به شست و شوی کامل دست ها با آب و صابون نمایید.

      

دهان و بینی خود را هنگام سرفه و عطسه با دستمال (ترجیحا) ویا قسمت بالای آستین بپوشانید.

      

سردرد، تب و مشکلات تنفسی نظیر سرفه، آبریزش از بینی و تنگی نفس از علائم شایع بیماری کرونا ویروس جدید2019 هستند، در کودکان و سالمندان می تواند همراه با تهوع و استفراغ و دل درد باشد.

      
کد خبر: ۴۳۷۲۱
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۳
نعمت احمدی‌ ‌حقوق‌دان و وکیل دادگستری در روزنامه شرق نوشت: یک اعتراض در هیاهوی خبرهای ریز و درشت این روزها گم شد؛ اعتراض آقای عباس جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان سابق تهران، مردی که بعد از آقای سعید مرتضوی، اولین دادستان پرحاشیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران، سکان اداره دادسرای عمومی و انقلاب تهران را بر عهده گرفت.

آوای خزر/ آقای دولت‌آبادی دور خود و دادستانی تهران حصاری سخت کشیده بود که نمی‌شد با او ملاقات داشت.عدم اجازه ملاقات خصوصا با وکلای دادگستری در دستور کار دادستان سابق تهران بود و فکر نکنم به تعداد انگشتان دست از بین وکلای دادگستری توانسته باشند وارد اتاق کار دادستان سابق تهران بشوند، مگر وکلایی که مورد وثوق بودند.

مهم‌تر اینکه آقای دولت‌آبادی پاسخ‌گوی هیچ‌کس نبود و همین مطلب یعنی هر آنچه می‌خواست انجام می‌داد، این توقع را برایش ایجاد کرد که او مصون از هر نوع برخورد است.آقای دولت‌آبادی با وجود اینکه حواشی زیادی اطرافش بود، از ارتباط با اکبر طبری، حمایت بی‌چون‌وچرا از بیژن قاسم‌زاده، و زمانی که نامش در پرونده آقای طبری مطرح شد و آن‌وقت که محبوب‌ترین بازپرسش آقای قاسم‌زاده تحت تعقیب قرار گرفت، لابد توقع داشت به‌عنوان کسی که در دوره طولانی دادستانی خود هرچه خواسته بود انجام داده، کسی از او سؤالی نداشته باشد. اما نحوه کنارگذاشتنش او را عصبانی کرد؛ تا جایی که درصدد برخورد با مجموعه‌ای برآمد که بر کشیده آن بود. به‌عنوان طلبکار دست به نوعی اعتراض زد که خروجی آن به باور من تحقیر دستگاه قضائی از منظر آقای دولت‌آبادی است.

او نیاز مالی ندارد؛ زیرا با رتبه عالی قضائی بازنشسته شد. کسی که روزگاری هر قانونی را لازم دید نادیده بگیرد، نادیده گرفت، هر نوع برخوردی را لازم دید با دیگران داشته باشد و در قالب قانون نمی‌گنجید، بر خود مباح دانست، وقتی از همه مناصب کنار گذاشته شد، درست مثل فرزند عزیزدردانه خانواده که در اولین برخورد با او از خانواده می‌برد و قهر می‌کند، قهری طلبکارانه کرد. آقای دولت‌آبادی فکر می‌کند بعد از مدت‌ها به‌اصطلاح خدمت به دستگاه قضائی، برخورد با او متناسب با خدماتی که انجام داد نیست و درصدد برآمده است دستگاه قضائی را به چالش بکشد.

او فکر می‌کند یا با او برخورد می‌شود یا کسی به او اهمیت نمی‌دهد، بگذار عزیزدردانه سابق هرچه می‌خواهد بکند. او پست سابق خود را به چالش کشیده و دادستان فعلی تهران را بر سر دوراهی قرار داده است. اگر با او برخورد نشود یا برخورد نکنند، حاشیه آقای دولت‌آبادی با تکرار هر روزه به متن کشیده می‌شود و فکر می‌کند دادستانی که مبسوط‌الید بود و هرچه خواست کرد، کماکان مصونیت دارد و عملکرد 10‌ساله‌اش و رابطه او با امثال طبری‌ها به حاشیه رانده و به متن کشیده نمی‌شود. اگر با او برخورد شود، این برخورد به وسیله کسی صورت خواهد گرفت که جانشین او شده است. این جانشین کدام عمل یا اعمال دادستان سابق را در سیبل اقدامات خود قرار خواهد داد؟

حواشی دوره دادستانی یا عملکرد فعلی که دستگاه قضائی را به چالش کشیده است؟ فکر می‌کند افکار عمومی در صورت برخورد با او، انگشت را به مسافرکشی او نشانه خواهند رفت، اما خطاب مردم به آقای دولت‌آبادی این خواهد بود: برادر، 10 سال دادستان عمومی و انقلاب تهران با صلاحیت مضاعف آن بودی، چه کسی از شما راضی بود؟ به درددل کدام متهم، کدام فعال سیاسی، کدام روزنامه‌نگار توجه کردی؟ حصار 10ساله‌ای که در دادستانی تهران هر روز اطراف شما بلند و بلندتر می‌شد، چرا از نظر شما آن‌قدر کوتاه به نظر می‌رسد که طلبکارانه در سطح شهر لابد ستمی را که بر شما در دستگاه قضائی رفته است، این‌گونه فریاد می‌زنید؟ اگر بگویم شما از نظر اقتصادی نیاز به این کار بعد از بازنشستگی دارید، حداقل با توجه به مبالغ دریافتی شما پذیرفتنی نیست؛ همکاران شما در دادگستری چه در کادر قضائی و چه اداری از شما کمتر حقوق دریافت می‌کنند و حالا که به صورت مدنی دست به اعتراض زده‌اند، از ناحیه مسئولان بالادستی مورد عتاب و خطاب قرار می‌گیرند و تهدید به برخورد می‌شوند، پس حرکت شما حداقل به خاطر وضع مالی‌تان نیست که گفته شود مگر مسافرکشی عیب است؛ هرچند شما حداقل به قوانین مربوط به حمل‌ونقل و مسافرکشی درون‌شهری اشراف دارید و باید مسافرکشی در قالب‌های شناخته‌شده مانند تاکسی، رانندگی اسنپ و... صورت گیرد؛ هرچند بسیاری از افراد در مسیر حرکت خود مسافر جابه‌جا می‌کنند و درآمد کمی می‌شود برای تأمین مخارج سرسام‌آور زندگی آنان.

از این بگذریم. شما می‌توانید از مرکز مشاوران که آمادگی صدور پروانه وکالت برای قضات شاغل را هم دارد! پروانه بگیرید؛ حتما درآمدتان از میزان دریافتی رانندگی بیشتر خواهد بود.

با توجه به معروفیت و شناخت و سابقه‌ای که در ایام خدمت قضائی در کشور داشته‌اید، آنچه از حرکت نمادین شما استنباط می‌شود، اعتراض به نحوه برخورد مسئولان قضائی با شما بعد از خروج از دادستانی و احیانا نحوه بازنشستگی است.

جناب دولت‌آبادی، شما که الحمدلله از پایان‌نامه دکترای خود هم دفاع کرده‌اید و به افتخار دکتری هم نائل آمده‌اید و از شما نقل شد که روز دفاع از پایان‌نامه دکتری را زیباترین روز زندگی خود می‌دانید. آقای دولت‌آبادی روش اعتراضی‌ای که در پیش گرفته‌اید، خودتان تأیید می‌کنید؟ قاضی دادگستری، رئیس کل دادگستری استان خوزستان، دادستان دادسرای عمومی و انقلاب تهرانِ مرکز کشور، قاضی دادگاه عالی انتظامی قضات و... آن‌قدر کم‌حوصله است که بعد از بازنشستگی علیه مجموعه‌ای که نام و نان و اعتبارش از آن است، شوریده و با این ادبیات معترضانه افکار عمومی را به قضاوت گرفته است.

نه استاد، نه آقای دکتر، نه آقای دادستان، نه آقای رئیس کل، اگر هرکس بخواهد به شیوه دلخواه خود اعتراضش را در سطح جامعه جار بزند، فکر نمی‌کنید خلاف نظم عمومی عمل کرده است؟ اگر مسافری عصبانی، خدای ناکرده، با ادبیاتی غیر از ادبیات مؤدبانه مسافران واقعی با شما مواجهه شد، از چه نیرو و مقاماتی کمک می‌گیرید؟ به رفتارتان با زندانیان دگراندیش و گفته‌هایی که از شما در مقام دادستانی نقل می‌کنند، کاری ندارم؛ حرمت امام‌زاده‌ای را که زمانی متولی آن بودید، نگه دارید؛ این امام‌زاده با متولی‌گری شما در گذشته، به‌ هر حال یکی از سه قوه سیاسی کشور است؛ هرچند پرسنل آن ناراضی، مردم ناراضی، انبوه پرونده‌ها حکایتگر متأسفم بگویم ناکارآمدی آن است که از مدیریت طولانی‌مدت امثال شما برای دست‌اندرکاران امروزی آن باقی مانده است. هستند دیگرانی که از نحوه برخورد امثال شما در این دستگاه، دلخورند، اما دعوای خانگی را به کوچه و بازار نمی‌برند. دخل تاکسی‌تان پروپیمان و ان‌شاءالله پیغام شما را کسانی که باید شنیده باشند، بشنوند.

انتهای پیام/1005

نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها