
آوای خزر-رقیه توسلی: آه از دل شما و امان از دل ما… بین خودمان باشد “آقاجان”، هربار روضه خوان نام مطهرتان را که می آورد، آتش می افتد به حال خراب ما… یاد سرباز نبودن هایمان می افتیم و داغمان تازه می شود… می بینیم قرنهاست بر بدی های دنیا مزیدیم! کوفی می شویم، یاور نیستیم، نااهلیم، ناخلفیم، مس یم و عیارمان بالا نیست.
ما را ببخش “یابن الحسن”جان… ما را ببخش صاحب عزا… می دانیم رازها بر شانه و قلب شما جایشان امن است! بر سینه خاندان معزز و بلندمرتبه تان! و عمریست ما بار خاطریم و غیبت کبری داریم… ببخش که آنقدر مروت و سرسپردگی نیست در جانمان که پرده ها کنار برود… ببخش که فرج می خوانیم و فرج نمی دانیم… ببخش که در دریای ابی عبدالله و اصحاب بامرامش حاضریم و بر سر و صورت می کوبیم و زار می زنیم و یاور اماممان نیستیم… لبیک هایمان نا دارد، عشق هایمان بی رنگ و بوست و فراق ما را نمی کشد… ببخش ما را که قرنهاست تنهایتان گذاشته ایم “آقاجان”.
آه از دل شما عزیزِ زهرا… آه از خوب نبودن های ما پاپتی ها، ما که در کشاکش سیصد و سیزده مخلص در خودمان مچاله ایم و خاک می خوریم… ما که فروغ نداریم و ارادت مان نصفه نیمه است… “یا صاحب الزمان” بین خودمان باشد هربار روضه خوان نام جناب “حُرّ” را که می برد، سراپا عشق و آشوب و خواستن می شویم… زیارت ناحیه مقدسه می خوانیم و رو می کنیم سمت کرب و بلا… به قاعده فرات لبریز می شویم و مریدی را از سیدالشهدا و شما را از عمه ی سادات می خواهیم… از آن خواستنها که پسر یزیدِ ریاحی را عاقبت بخیر کرد.
پی نوشت:
ای داغدار اصلی روضه ها بیا…
انتهای پیام/