به گزارش آوای خزر، جهان امروز اگر گاندی را ندیده بود، نمی‌توانست باور کند که سیاست با اخلاق، مقاومت و مبارزه با محبت، علم و عرفان و جهان‌داری با دست‌شستن از جهان به‌خوبی قابل جمع است. او به ما آموخت که پیروزی حقیقی نه پیروزی بر حریف که پیروزی با حریف است.

او با یک دست چرخ نخ‌ریسی و با دست دیگر جهانی از سیاست و اقتصاد را می‌چرخاند تا به ما نشان دهد که پیشرفت اگر از سنتِ برآمده از آن خاک استخراج نشود، چون کاری تقلیدی و بی‌ریشه است، هیچ‌گاه به شکوفایی نمی‌رسد و تا هست وارداتی و بیگانه است.
او می‌گفت: «آنچه به شما می‌گویم، به قدمت کوه‌های جهان است و برای درک این سخن باید جانی فرهیخته و روحی آزاد داشت». برای شنیدن صدای هر مرد بزرگی که تاریخ در سینه او خانه می‌گیرد و سنت در قلب او به ضربان درمی‌آید، باید گوش تربیت‌شده، آموخته و آماده داشت و اگر ما نتوانستیم «بشنویم»، نباید به جای اقرار به ضعف و فتور، هذیان‌های ذهنی خود را به بزرگان نسبت دهیم.
ماهاتما گاندی درباره آموزش عالی دیدگاه خاصی داشت و معتقد بود سواد‌آموزی بدون آموزش حرفه‌ای برای جامعه مفید نیست. به باور او کارِ دستی با کارِ ذهنی برابر است؛ به‌طوری‌که در حین کار هم می‌توان عبادت کرد. او معتقد بود تعلیمات آزاد باید برچیده شود و تعلیمات مبتنی بر حرفه جایش را بگیرد تا همگان امکان یکسانی برای تحصیل داشته باشند.
گاندی مانند ایوان ایلیچ و پائولو فریره که چند دهه بعد از او وارد میدان شدند، می‌پرسید: نظام آموزشی مستعمراتی چه ارتباطی با هند آزاد و مستقل می‌تواند داشته باشد؟ او در بازسازی نظام آموزشی که در سال ۱۹۳۷ میلادی مطرح کرد، گفت: «باید انقلابی در امر آموزش عالی پدید آورد که با نیازهای ملی مرتبط باشد». او می‌خواست این نظام جدید به حال گروه کثیری که در روستاها زندگی می‌کنند، 
سودمند باشد.
به نظر او آموزش عالی به معنی عام آن باید به‌مثابه ابزاری برای بهبود وضع ملت به کار رود و «راهی برای ایجاد بهترین جسم و روح برای انسان باشد». به عقیده او «باسواد‌شدن پایان کار آموزش نیست؛ حتی آغاز آن هم شمرده نمی‌شود». آموزش باید به ایجاد عالی‌ترین تحول در مغز منجر شود. برای پروردن چنین مغزی و همچنین برای کاربرد دانش به‌دست‌آمده،‌ باید به دانشجویان فرصت آفریدن و ساختن هرچند به‌صورت ناقص، داده شود. آنان باید چرا‌ها و چگونه‌‌های هر چیزی را در همان لحظه ابداع کشف کنند.
گاندی مخالف سواد‌آموزی بدون آموزش حرفه‌ای، ورزش جسمانی بدون تحول روحی و تعالیم مذهبی بدون خدمت علمی و اجتماعی بود. به اعتقاد او آموزش دانشگاهی به‌طور گسترده با شهرها ارتباط داشته و جوامع روستایی از آن بی‌بهره‌اند.
گاندی متخصص تعلیم و تربیت نبود، اما هنگامی که گفت آموزش باید عملی باشد، بیش از هر کارشناس امروزی به آموزش‌و‌پرورش معنی ‌داد. چون به نظرش مغز و قلب تنها از راه «کارهای جسمانی» رشد واقعی می‌یابد. امروز جهان بیش از هر زمان دیگری نیازمند صدای گاندی است. اگر امروز به صدای او که دیروز هندوستان را نجات داد گوش فرا دهیم، فردا را نجات داده‌ایم./شرق

انتهای پیام/۱۰۰۵