در روزهایی که صدای فروریختن کوهها و نعرههای لودرها در دل منابع ملی مازندران پیچیده و معادن ناایمن جان کارگران را میگیرد، دادستان مرکز استان مازندران قدم در مسیری گذاشته که سالها افکار عمومی در انتظارش بودند: برخورد بیملاحظه با متخلفان کوهخوار، قانونگریزان و مدیران ترکفعل.
آوای خزر: بازدید اخیر دکتر علیاکبر عالیشاه از معادن آمل، نه یک بازدید تشریفاتی، بلکه صحنهای از اجرای عدالت در میدان عمل بود. جایی که انفال، طبق اصل ۴۵ قانون اساسی، مورد تعدی قرار گرفتهاند و نسلهای آینده در معرض محرومیت از منابع طبیعی قرار دارند، مماشات و مدارا چه معنایی دارد؟
این بار با تخلفات کوچکی مواجه نبودیم. فهرست مواردی که دادستان علیاکبر عالیشاه بهدرستی با آنها برخورد کرد، نشاندهنده عمق بحران و بیتفاوتی برخی دستگاههای نظارتیست:
برداشت غیرمجاز از منابع کوهستانی و رودخانهای
ریزش منتهی به فوت در محدوده معدنی
عدم پرداخت حقوق دولتی
برداشت خطرناک و غیرایمن با ریزش عمدی
آلودگی گسترده محیط زیست
ایجاد دسترسیهای غیرقانونی با برش حاشیه جاده اصلی
ورود مستقیم سنگریزههای معادن به مسیر جادههای عمومی
فعالیت سنگشکنهای غیرقانونی در بستر رودخانه
برداشتهایی که منجر به لغزش سنگ، پرتاب خطرناک و فوتیهای متعدد شدهاند
و مهمتر از همه، بیتفاوتی و عدم نظارت دستگاههای متولی شهرستانی و استانی
منتقدان این حضور میدانی، در فضای مجازی به لحن و ادبیات دادستان تاختهاند. اما آیا باید از مدعیالعموم انتظار داشت با مدیران متخلف و متقلبی که حتی حاضر به پاسخگویی شفاف نیستند، با لبخند دیپلماتیک مواجه شود؟ وقتی جان انسانها در معادن ناایمن گرفته میشود، طبیعت نابود میگردد، منابع ملی چپاول میشود و ارادهای برای نظارت نیست، زبان تذکر و تشر کمترین ابزار عدالت است.
برخی این ادبیات را “تند” میدانند؛ اما مردم، آن را «اقتدار» تعبیر کردهاند. جامعهای که سالها شاهد تعارفها و بیتفاوتیها در قبال زمینخواری و تخریب محیطزیست بوده، امروز از دیدن چهرهای قاطع و بیپرده که حرف مردم را فریاد میزند، احساس امنیت میکند.
دادستان مازندران نه تنها حق، بلکه وظیفه دارد که از حقوق عمومی، محیطزیست، منابع طبیعی و بیتالمال با تمام توان صیانت کند؛ چه با قلم قانون، چه با فریاد بر ترکفعل.
این روزها، جامعه بیش از همیشه تشنه عدالتِ با صلابت است؛ نه ریشسفیدی با متخلفان و مماشات با مدیرانی که باید پاسخگوی ترک فعل خود باشند. بهتر است به جای تضعیف اقتدار قضایی، آن را تقویت کنیم تا کوهخواری، جنگلخواری و چپاول انفال به نقطه پایان نزدیکتر شود.
ویدئو: بهروز خسروی
وقتی انفال را غارت میکنند، لبخند ممنوع است!
حالا که یک مقام قضایی با جرئت ایستاده مقابل کوهخواری، رانتخواری و ترک فعل، چرا بهجای تقدیر، او را به “نرمی در ادبیات” توصیه میکنیم؟!
فیلمی از دادستان مرکز مازندران در بازدید از معادن متخلف آمل منتشر شده که در آن با لحن قاطع و صریح با متخلفان و حتی برخی مدیران ناظر برخورد میکند. برخی گفتند این لحن تند است! اما واقعاً در برابر تخریب طبیعت، معادن ناایمن و بیتوجهی آشکار به قانون، چه باید کرد؟ تعارف؟ چای؟ لبخند؟
مردم از مسئولانی که با متخلفان مماشات میکنند خسته شدهاند. اگر امروز دادستانی آمده و بدون ملاحظه، ترک فعل را هم جرم میداند، باید از آن حمایت کرد نه آنکه او را شماتت کرد.
کسی که انفال را تاراج میکند، حق ندارد از احترام دم بزند. اقتدار قضایی، یعنی فریاد زدن بر سر متجاوز به حقوق مردم. و اگر لازم باشد، این فریاد باید تند باشد، بیپرده باشد، تلخ باشد.
انتهای پیام/
من خیلی خوشحال شدم یه نفر پیدا شد جلوی مافیای جاده هراز بایسته