آوای خزر: استاد محمود فرشچیان، یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان معاصر ایران و استاد بی‌بدیل نگارگری، روز [تاریخ دقیق درگذشت] دارفانی را وداع گفت. یادداشت پیش رو، نوشته رمضان نوری تیرتاشی، تصویری عمیق و شاعرانه از زندگی و آثار این هنرمند کم‌نظیر است که فرش را به عرش پیوند زد و رنگ‌ها را به زبان دل تبدیل کرد.

*_محمود_ !*
از فرش تا عرش!
عاقبتش محمود شد…

آری، او فرش گسترد، اما نه از تار و پود؛
از نور و نَفَسِ دل… از رنگ و راز آسمان.

*استاد محمود فرشچیان* ، مردی از تبار رؤیاها، که بوم خام را به ضیافت عرش برد.
هر اثرش نه فقط تصویر، که تمنای دل است؛ فریاد خاموشی که در رنگ‌ها جاری‌ست!

در *عاشورا،* داغ کربلا را با نگاه گریسته به تصویر کشید؛
در *ضامن آهو* ، دست‌های لرزان یک امید را به ضریح رنگ‌ها رساند.
با *نیایش،* ما را به سجده‌ی سکوت برد، بی‌آن‌که کلامی بگوید.
در *پنجمین روز آفرینش،* چنان روح دمید که انگار خداوند قلم‌مو را به دست او سپرده بود.
و در *طوفان نوح* ، کشتی نجات را از امواج بی‌قراری این جهان گذراند، بی‌آن‌که خیس شود.

او نه نقاش، که راوی بی‌کلام درد و دلدادگی‌ست؛
او نه استاد، که راهبر دل‌هایی‌ست که رنگ را می‌فهمند، بی‌نیاز از واژه!

مگر می‌شود گفت این همه معنا در یک قاب چگونه جمع شد؟
شاید چون هر ضربه‌ی قلمش، ذکر بود.
شاید چون هر رنگش، وضوی دل داشت.

و ما، هر بار که به تابلوهایش می‌نگریم،
انگار با زبان بی‌زبانی به ما می‌گوید:
«بیا، در این رنگ‌ها خودت را پیدا کن… نترس، راه به سمت نور همین‌جاست.»

فرش را گسترد… نگاهش به عرش بود…
و عاقبتش، محمود شد!

شریک غم ایران:
#رمضان_نوری_تیرتاشی
۱۴۰۴/۵/۱۸