آوای خزر- حمزه خلیلی واوسری : امروز ۲۱ دی ماه ۱۳۹۹، دقیقاً چهارمین سال روز تشییع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی در خیابانهای تهران است، تشییع جنازهای میلیونی که شاهدان عینی آن روز میگفتند و میگویند که بعد از حضور بی نظیر مردم در خرداد ۱۳۶۸ و برای تشییع پیکر امام دلها، دیگر تکرار نشد که البته پارسال در تشییع جنازه سردار دلاور اسلام شهید قاسم سلیمانی دنیا و ایران شاهد جوشش عاشقانه مردم بود.
مراد ما در این مقال یاد آوری جایگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی در دلهای مردم است که البته اگر بخواهیم منصفانه قلم بزنیم، باید بگوییم که به نوعی با دو تشییع جنازه پیش و بعد از خویش تفاوتهایی دارد.
رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی در شرایطی اتفاق افتاد و در خیابانهای تهران تشییع جنازه شدند که از سالها قبل بسیاری از رسانههای مکتوب و حتی رسانه ملی از هیچ کوششی برای تخریب چهره ایشان و سانسور واقعیتهای تاریخی اقدامات ایشان در دوران مبارزه، سالهای تلاش برای تثبیت انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، دوران سازندگی و جلوگیری از تعمیق انحراف، دریغ نمیکردند و حتی به یاد داریم که برخیها با حضور در صدا و سیما، فرماندهی ایشان در هشت سال دفاع مقدس را علیرغم حکم صریح امام راحل زیر سوال میبردند و صراحتاً میگفتند که ایشان فرمانده جنگ نبود.

به یاد بیاورید شرایطی را که هر روز در برخی از روزنامهها و خبرگزاریهای رسمی کشور، به بهانههای متعدد، مطالب تخریبی علیه ایشان ستونهای ثابت داشت تا جایی که بیان جملات خارج از انصاف، به یادوارههای شهدا هم کشیده شده بود و کسی برای دفاع از تاریخ دفاع مقدس اعتراض نمیکرد که این چه شیوهای است که پیش گرفته اید و برای شهدای عزیز دفاع مقدس یادواره میگیرید و در همان یادواره علیه فرمانده همین شهدا در زمان شهادت مطالبی میگویید که حتی دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی نمیگویند. از همه اینها مهمتر رد صلاحیت ایشان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ یعنی دقیقاً سه سال قبل از ارتحالشان بود.
البته مردم تهران یک سال قبل از ارتحالشان در اسفند ۱۳۹۴ و در انتخابات مجلس خبرگان با رأی معنادارشان ثابت کرده اند که عشق به دلسوزان واقعی انقلاب و ارادت به کسانی که برای ایران زحمت کشیدند، نهتنها فراموششدنی نیست، بلکه روز افزون است و نگاه مردم به این گونه شخصیتها مانند نگاه به ماه در یک شب تاریک است که از پس ابرهای تیره بیرون میآید.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در مسیر کاروان عمر به سرمنزل مرگ رسید و دیر یا زود همه ما به آن منزل که آغاز یک زندگی ابدی است، میرسیم و مهم این است که تاریخ درباره ایشان چه مینویسد و این نکته را هم فراموش نکنیم که حاشیهنگاریها و تحریف و سانسور شاید در کوتاهمدت جواب دهد، اما حقیقت هیچوقت برای همیشه پنهان نمیماند و در این روزگار، آن قدر سند و مدرک هست که تلاش برای انکار نقش هاشمی رفسنجانی در تاریخ معاصر ایران، آب در هاون کوبیدن است.
تاریخ، کتابی "پیر و پیراهن چرکینی" است که دریاگونه، حقایق ارزشمند را، چون دُرّ و یاقوت و مرجان به عمق خویش میبرد تا سرمایهای برای آیندگان بماند و حاشیههای دروغین و مطالب برخاسته از حب و بغض را، چون چیزهای بیارزش با اولین موجها به ساحل میکوبد و در شگفتیم که چرا و چگونه حاضر به انکار نقش آیتالله هاشمی، ولو به قیمت خلأ تاریخی میشوند!
واقعاً کسانی که با نگاه جناحی سعی در تحریف تاریخ دفاع مقدس دارند، چگونه بخش پایانی آن یعنی قبول قطعنامه ۵۹۸ را تشریح میکنند؟ وقتی میگویند هاشمی نقشی در جنگ نداشت، به سوالات نسل جوان که اسناد را دیدهاند و خواندهاند، چه جوابی میدهند؟!
تاریخ سالهای مبارزه را چگونه مینویسند بی هاشمی؟ شورای انقلاب را؟ تاریخ دولت موقت و تلاش سرپرست وقت وزارت کشور برای برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری در انقلاب اسلامی را؟ چرایی و چگونگی تاسیس حزب جمهوری را؟ چگونگی تاسیس یک دارالفنون دیگر که به جای مدرسه، دانشگاه آزاد اسلامی است و به جای تهران، در سراسر ایران؟ چگونگی راه اندازی متروی تهران؟ چگونگی آزادی آزادگان ایرانی از سیاه چالهای بعثی؟ چگونگی تبدیل کشور به کارگاه سازندگی را؟ انتخاب رهبری جامع در کمتر از یک نصف روز پس از ارتحال امام را؟
واقعاً میخواهند به کدام مقطع انقلاب بنازند و در اتفاقات آن مقطع نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی را ندیده بگیرند؟ البته که مردم در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۵ با حضور خویش از دانشگاه تهران تا حرم امام نشان دادند که " هاشمی زنده است و مردان تاریخ نمیمیرند. "
انتهای پیام/۱۰۰۰