آوای خزر: آزاده بابانژاد: از کوچهها و خیابانهای شهرمان عبور میکنیم برای رفتن به محل کار، خرید، رفتن به پارک، قدمزدن، رفتن به مراسم، دیدن اقوام و شرکت در یک دورهمی دوستانه؛ هر کوچه نامی دارد و هر خیابان و میدان هم، و هر کدام در دل خود پیامی دارد. دقت کردهاید که بیشتر نامها با شهید همراه است؛ شهید باهنر، شهید هاشمینژاد، شهید بلباسی، شهید مشتاقی، شهید مشمولی، شهیدان عبوری، میدان شهدا، شهید بابایی، میدان شهید قاسمی، میدان شهید کشوری، میدان شهید شیرودی و.
مازندران مهد شیران و دلیران، ۱۴ هزار و ۵۰۰ شهید را تقدیم انقلاب کرده است، مردان و زنان و جوانانی که خون پاکشان مسیر حقانیت را نشان داد؛ و مردمی شهیدپرور که در روزهای جنگ و جبهه هر روز در استقبال و تشییع شهدا سنگ تمام میگذاشتند؛ امروز هم هرازگاهی که از ناملایمات و سختیهای روزگار کم میآوریم؛ کافیست خبری از شهید بیاید، سر از پا نمیشناسیم، با هر رنگ و لباسی به استقبالش میرویم، میگوییم: «شهید آوردهاند».
قداست شهید نه در زبان بلکه در جانهاست، دل جایگاه نور خداست و هر چه یادآور الوهیت باشد با سرشت آدمی آمیخته است، شهید با وجدان آدمی سر و کار دارد، انسان فرشتهخصال است و از همینرو تا نام شهید را میشنود، روح او بهسمت این «کمال خوبی» جذب میشود.
امروز ۲۲ اسفندماه روز بزرگداشت شهداست، روزی برای تجلیل و یادآوری انسانهایی که مرگ را آغازی شیرین میدانند، اکنون شهادت در کنار معنی کشتهشدن در راه خدا و قداست و معنویت درونی و الهی، به یک فرهنگ جهانی تبدیل شده است و شهید اسطوره و نمادی است که خطمشیها را تعیین میکند، عامل تحرک است، شهید یک انسان وارسته و رها از تعلقات دنیوی است که چند و، چون یک حرکت اجتماعی مؤثر و منطقی بر پایه ارزشهای الهی را نشان میدهد.
۴۵ سال پیش در چنین روزی امام خمینی رهبر ایران اسلامی فرمان تأسیس بنیاد شهید را صادر کرد و در سال ۱۳۸۳ نیز شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۲ اسفندماه را روز بزرگداشت شهدا نام نهاد، امروز روز مردان بیادعای وطن است، و با افتخار به تکتک این قهرمانان و اسطورههای ملی خود میگوییم: روزت مبارکای شهید!
جامعه جهانی بیش از پیش به اهمیت فرهنگ ایثار و شهادت پی برده است، چون به این باور رسیده که شهدا جریانساز هستند و شجاعت و حقطلبی را تشویق میکنند، ایستادگی امروز مردان و زنان و جوانان در کشورهای مظلوم و بیدفاع و سرزمینهای به استضعافکشیده بهدلیل نهادینهشدن فرهنگ شهادت است و شهید چراغی است فارغ از "چند و چون" که خاموشی نمیپذیرد و روشنگر است.
در هیاهوی همه قلدرمآبیها، اما نام شهید و راه شهادت هژمونی غرب و آمریکا را از هم گسسته است و روح استکبارستیزی و مبارزه با بیعدالتی و مقابله با جنگافروزی را جایگزین آن کرده است، روحیهای که برخاسته از مکتب انسانساز، تمدنساز و الهی است.
اگر دیروز کاخهای استبداد و ثروتاندوزی و لانههای جاسوسی و نفاق ریشهکن شد، اگر در جنگی نابرابر و تحمیلی، یک وجب از خاک کشور بهدست بیگانه نیفتاد، اگر امروز در مرزها و آنسوی مرزها و در داخل کشور روزنههای ورود و تسلط دشمن مسدود میشود و ترقهبازیها و عملیاتهای کورکورانه بهنحوی خنثی یا با آن مقابله و عوامل شناسایی میشوند، اگر امروز در یک باریکه کوچکی از جهان مردمانی در برابر تمام کفر با همه محدودیتها همچنان ایستادهاند؛ به برکت خون شهدا و حضور ماورایی آنهایی است که تنها با خدای خویش معامله کردهاند.
دیروز و امروز مردان مردی از تبار حسین شهیدشان شبانهروزی به مصاف دشمن رفته و میروند. با فکر خود، با نرمافزارها، با سختافزارها، با حضور خود در هر نقطهای که فکر میکنند باید راه نفوذ دشمن را ببندند، امروز آب و خاک و هوای کشورمان از نفس گرم مجاهدان نستوه در امنیت است.
روز بزرگداشت شهدا فرصتی است تا برای دقایقی هم شده از تعلقات دنیوی دور شویم و اندکی به ماهیت وجودی خود، به چرایی آفریدهشدن خود، به اینکه چه هستیم و چه میکنیم و به اینکه بهراستی انسان به چه درجهای میرسد که از جان شیرین میگذرد تا جانهایی در آرامش باشند، و به این فکر کنیم که ما چه سهمی از هستی داریم، ما چگونه میتوانیم به خود و به دیگران کمک کنیم که نهایت آن رضایت آفریدگار باشد.
روز شهدا و گرامیداشت شهدا در واقع تلنگری است به خودمان که ببینیم با خودمان چند چندیم؟ بعد از شهدا چه کردهایم؟ به اینکه باید خوب بود، باید خوب شد، باید زراندوزیها، سکهدوزیها، اختلاسها، دور زدنها، دو به هم زنیها، دوروییها، دروغگفتنها، بیحیاییها، بیعدالتیها، سلطانپروریها، آب به آسیاب دشمنریختنها، مردمفریبی و معطلکردن امورات را کنار گذاشت و مقابلشان ایستاد.
امروز را اندکی هم شده به شهید، به خانواده شهید، به گلزار شهدا، شهدای حرم، شهدای سلامت و امنیت، شهدای گمنام و به آنهایی که جان برکف در مرزها و آنسوی مرزها راه قرار دشمن را به فرار تبدیل کردهاند و رهرو راه شهدا هستند و به صندلیهایمان! فکر کنیم و بعد ببینیم آیا تاکنون با قلمی، قدمی، نگاهی، حرفی و رفتاری، دلی را خون کردهایم یا نه؟!
بهار نزدیک است، تازهشدن را از امروز آغاز کنیم، لازم نیست جای دوری برویم، سری بزنیم به همین خانواده شهیدی که نزدیک خانهمان است، برویم بر مزار شهدا، لحظهای با خود حساب و کتاب کنیم، خدائیش! این رفتن در برابر آن رفتن! چهقدر میارزد؟ برویم؛ با یک لبخند با یک شاخه گل. همین برایشان تماشاییست.
قیصر امینپور چه زیبا گفته است:
بیا به خانه آلالهها سری بزنیم/ ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم/ سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
شبی به حلقه درگاه دوست دل بندیم/ اگرچه وا نکند، دست کم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است/ بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشک خویش بشوییم آسمانها را/ ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگرچه نیت خوبی است زیستن اما/ خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم
انتهای پیام/۱۰۰۱/