
آوای خزر – آزاده بابانژاد: تابلوهای شهری در مرکز استان مازندران را که میبینیم حرفهای زیادی دارند؛ از تبلیغات وسایل آرایشی و بهداشتی تا عکس پنج شهید تازه تفحصشده در سوریه که چندی پیش مراسم وداع و تشییع آنها برگزار شد.
در بین تابلوهای شهری هیچگاه چشممان به جملاتی درباره دروغنگفتن، اختلاسنکردن، رشوهندادن، کلاهبردارینکردن و عدم استفاده از حسن موقعیت و شهرت نیامده است.
تمام آنچه بر در دیوار و دیوار شهر خودنمایی میکند تنها و تنها برای تبلیغ است و درآمد، حتی از نام شهید نیز حذر نمیکنند و این معاملهی پُرسود! همانیست که برخیها را به دست بردن در بیتالمال و استفاده از موقعیت سوق میدهد.
شهرداری ساری که اینروزها محل سؤالات و ابهامات زیادی درباره یک اختلاس 4 هزار میلیارد تومانیست و خیلی هم تابلو شده است؛ تاکنون 13 پرسنل فعلی و سابق از کارمند تا شهردار و سرپرست شهرداری را به اتهام دست داشتن در این دستبرد بزرگ، درگیر کرده است.
اینکه شهردار و سرپرست سابق و شهردار فعلی با شعارهای ریز و درشتی درباره شفافیت عملکرد و مبارزه با پولشویی و فساد اداری و تحول سازمانی وارد مجموعه شدند و حالا پای همهشان در یک فساد مالی بزرگ گیر است، جای تأسف دارد.
بهراستی که اعتمادها از اهالی کوچه و بازار سلب شده است وقتی که میبینند خدمتگزارانشان اینچنین با اموال عمومی به خود و خانوادهشان خدمت میکنند و مردم را فراموش کردهاند.
اینکه تا به این اندازه و به آسانی در شهرداریها و شوراها فساد اقتصادی رخ میدهد نشان از ضعف و وجود خلأهای نظارتیست، نشان میدهد که مسیر گم شده، و حال که یک جنبش و تحول اقتصادی در کشور آغاز شده است را باید به فال نیک گرفت، اما در این تحول، باید بهواقع دست دستبرد زنندگان را از اموال عمومی کوتاه کرد تا از تکرار چنین جرایمی جلوگیری شود.
سوءاستفاده از قدرت، رشوه، کلاهبرداری، اخاذی و دروغ در شهرداری و شورای شهر ساری بیداد میکند، همین اقدامات سبب شد تا مافیای بزرگی در حوزه پسماند و مجوزها شکل بگیرد، تا رانتها ریشه بزند و قارچهای اخاذی بروید.
شعارهای شفافیت اقتصادی آنقدر از سوی همین اختلاسگران تکرار شد که تو گویی امامزادههایی را در برابر خود داریم که مقدس و شایستهی تکریماند، و در ادامه دیدیم که پشت دربهای بسته که صدایی از آن به بیرون درز نمیکند حالا همهچیز رو شده است!
کاش میشد اقتصاد از دولتی و شبهدولتی به اقتصاد مردمی تبدیل شود و شاهد این رفتارهای نادرست نباشیم، ما در کشور مشکلات فراوانی داریم که ناشی از همین مالکیت دولتیست، تا جایی که دشمن بهراحتی وارد قلب اقتصاد شده و بهراحتی اموال کشور را بلوکه کرده است و خیلی راحتتر، به ملت فشار میآورد.
در سطح کوچکتر نیز میبینیم که شهرداران و اعضای شورا بهراحتی دست در جیب مردم میگذارند و کاخ آرزوهای خود را در ساحل و بام شهر بنا میکنند، و برخی نیز برای خوشخدمتی - بهعنوان نمونه - خانهی لاکچری کوچک آقای اختلاسگر در مهدشت را با قیمتی بالاتر از معمول خریداری میکنند تا بتوانند برندهی مناقصهای شوند که صدها برابر آن مبلغ به جیبشان میرود!
باید در شهرداریها و شوراهای شهر نیز اقتصاد مردمی وارد شود، مطالبه اصلی مردم از شهرداری شفافیت مالیست، این شفافیت در سایهی نظارت شوراهای اسلامی محقق میشود اما وقتی اعضای شورا، عامل ایجاد رشوه، اختلاس و کلاهبرداری و سوءاستفاده از قدرت هستند، آنگاه شهرداری و برخی کارمندان را نیز در معاملات کثیف خود همراه میسازند.
اگر بستهی اقتصاد مردمی مجلس در 5 محور که قرار است جهت تحول اقتصادی به نفع مردم باشد؛ محقق شود شاید و باز هم شاید فضای بهتری در استفاده از منابع ملی فراهم میشود.
اصلاح ساختار بودجهریزی کشور، نوسازی نظام مالیاتی، بهبود معیشت اقشار کمدرآمد، رونق کسب و کار و ایجاد اشتغال، و در نهایت توسعه تجارت داخلی و خارجی و صادرات، که در آن مردم خود تولیدکننده و سرمایهگذار و البته مصرفکنند باشند، به بستهی اقتصاد مردمی تا حدود زیادی اتفاق میافتد.
کاش کمی از تابلوها و تیترهای شهرمان بهسمت و سوی درستی و پاکدستی برود، تابلوها هستند تا بدانیم ما کجاییم، به کجا میرویم، اصلاً چگونه باید برویم تا راه را گم نکنیم، تصادف نکنیم، دچار لغزش و اشتباه نشویم، اما حالا نمیدانیم کجاییم و کجا میرویم، راه را گم کردهایم، تصادف کردهایم چون تابلوها درست راهنمایی نکردهاند! کاش شهردار شهرمان، مثل شیشه صاف باشد و به او بگوییم آقای شهردار لطفاً تابلوهای شهر را عوض کنید!
انتهای پیام/ 1001