
شهر بهشهر از هر حیث پتانسیلهای بسزایی که دارد، متاسفانه همیشه نادیده گرفته شده است، این شهر از لحاظ زیستمحیطی منطقه مناسبی برای کشاورزی بوده ولی این فعالیت هیچ وقت هدایت و جهت دهی مناسبی نداشته است؛ برای مثال این منطقه خاستگاه انار بوده و بیشترین تنوع گونه ای انار را در دنیا دارد و چون این گیاه سازگار با این محیط است نيار به سم و کود نداشته و محصولی 100% ارگانیک را عرضه خواهد کرد...
از طرفی بدلیل سازگاری نیاز چندانی به آب و رسیدگی ندارد، ولی به ناگاه موجی به راه میافتد و کشاورزانی که از سوی متصدی این فعالیت ( جهاد کشاورزی) هدایت نشده و آموزش ندیده اند، به سمت کاشت و بهره برداری از محصولی مانند ( هلو، هندوانه و ...) میروند که اولا سازگار با این محیط نبوده (نیازمند رسیدگی زیاد و زحمت فراوان است، لازمه رشد و بهره وری آن سم و کود است) و دوماً نیاز آبی بالایی دارند.
خاستگاه میوه انجیر نیز در منطقه شرق مازندران است ولی به خوبی هدایت و حمایت نمی شوند، محصولات کشاورزی که نیاز به سم و کود دارند باعث آلودگی محیط زیست و سفره آب زیرزمینی شده و قطعا محصول ارگانیک نخواهند داد (بنا به برنامه ششم توسعه 15 % از محصولات کشاورزی باید ارگانیک باشد).
در صنعت توریسم نیز دست کمی از رامسر و بابلسر نداریم ولی عملاً چیز چشمگیری از این سفره عايدمان نميشود، یکی از بناهای تاریخی این شهر را نميشود نام برد که مرمت آن کامل انجام شده باشد، حتی در بحث تبلیغات نیز ضعیف عمل کردیم.
در ايام عید نوروز، بنری از ابنیه تاریخی در ابتدای شهر بهشهر دیدم که شخصاً با دیدن چنین عکسی ترغیب نمیشوم از آن بازدید کنم، (عدم توجه به نگاه اول در تبلیغات و رعایت نکردن شگرد جذب)،هتل قدیم رامسر بنایی فاخرتر از چشمه عمارت ما نیست، ولی مسافران بدلیل تبلیغات ضعیف نام آن را هم نشنیده اند، مبادی ورودی شهرمان به گونه ای است که مسافر را ناخواسته به سمت جاده کمربندی سوق خواهد داد.
این موضوع نقد زیادی به همراه ندارد و قطعاً برای جلوگیری از افزایش ترافیک بوده! ولی این مسافرانی که از کمربندی عبور میکنند نیاز به پمپ بنزین، استراحتگاه، رستوران، فست فود، آپاراتی، نماز خانه و... دارند که مجوز هیچ یک از این اماکن برای شهروندان و کسبه صادر نميشود که بواسطه اشتغال در این بخش از شهر، پولی وارد چرخه مالی شهر شده و شهر ما اندکی از این بیراهه اقتصادی دور شود.
خارج از این موضوع، مسافری که برای صرف ناهار و شام در رستورانی در کمربندی بهشهر توقف میکند، فرصتی برای پرسش و پاسخ از آن صاحب رستوران در مورد مناطق دیدنی این شهر دارد؟! یا اصلاً ممکن است عکسی (برای مثال آبشار سنگ نو) که از دیوار رستوران آویزان است او را جذب کند؟! همین مسائل ساده و پیش پا افتاده میتواند صنعت گردشگری را در این منطقه تا حدودی احیا کند، نياز ما در این زمان کشف سرمایه گذار و جذب آن نیست و به عقیده من اینها همه سنگ بزرگ و گنجشکِ بحران اقتصاد مجازی است که هرگز منهدم نخواهد شد.
ابتدا باید اولویت بندی داشته و با این مباحث ساده صنعت گردشگری را احیا کنیم، که در این صورت سرمایه گذاران خود راغب به سرمایه گذاری هستند (الگوی رفتاری باکستر(یکی از کاراکترهای رمان قلعه حیوانات): مزرعهای که در حال سوختن است، اولویت اول آن شخم زدن یا سمپاشی نیست بلکه ابتدا باید آتش را خاموش کنیم) (نکته قابل توجه این که، سالانه بیش از 4 میلیون مسافر از کمربندی بهشهر میگذرند، چقدر پول از این طریق وارد چرخه اقتصادی شهرمان میشود؟)
** برگرفته از رمان قلعه حیوانات نوشته جورج اورول، سخنرانی دکتر مهتابی در آذر 94، تحقیقات میدانی /توصیفی /پیمایشی، خبرنامه دنیای اقتصاد،
یادداشت از پویا مهتابی - تیرماه 1395
انتهای پیام/ 1001