
یادداشت/
اتوبوس، دانش آموز،، سرباز، مردم عادی، تصادف. شنیدن این کلمات برای ما عادی شده است. اصلا گویی هر سال سهمیهای اینچنین داریم. اتوبوس نباشد، بخاری مدرسه است، بخاری نباشد قطار است و...
ذهنمان برای شنیدن چنین خبرهایی آبدیده شده است. آخیی میگوییم و خدا به پدر و مادرشان صبری بدهد و میرویم تا حادثه بعدی.
نمیدانم تا کی باید شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. کشته شدن 4 دانش آموز و مصدومیت 36 نفر به خاطر ساده گرفتن همه کارها توسط ماست.
بارها شاهد تصادف اتوبوسهای راهیان نور در جادهها بودهایم اما باز اصرار داریم که مسافران به این مناطق را با اتوبوس راهی این مناطق کنیم. مثل اینکه قرار نیست باور کنیم اتوبوسها و جادههای ایران ناامن هستند.
آمار کشتههای تصادف در ایران بیشتر از بسیاری از جنگها و عملیات تروریستی است. قرار نیست کسی هم فکری به حال تصادفها در ایران کند.
مگر میشود این همه حادثه را دید و کاری نکرد.
تا میآید داغ یک اتوبوس آرام شود داغ دیگر بر تن ایران مینشیند. علت اصلی بسیاری از این تصادفها هم اشتباه راننده و یا خرابی و قدیمی بودن اتوبوسهاست. دلیل مشخص است اما مثل اینکه قرار نیست فکری به حال آن کنیم.
نمیدانم تا کی میخواهیم اخبار این حوادث را بخوانیم و بعد درباره آنها بنویسیم تا حادثه بعدی.
راه حلهای جلوگیری از این حوادث هم مشخص است. اتوبوسهای قدیمی باید از جادههای ایران جمع شود. هنوز در برخی جادههای ایران اتوبوسهای بنز که متعلق به سالهای دور است در حال رفت و آمد هستند.
باید فکری به حال رانندگان اتوبوس کنیم. ساعت رانندگی آنها را کم کنیم. برای ورود به این شغل سخت گیری کنیم. نباید اجازه داد جان انسانها در اختیار افرادی باشد که هیچ مسئولیت پذیری ندارند.
باید بپذیریم که جادههای ایران هم چندان امن نیست. برخی از حوادث به خاطر خرابی جادههاست.
تاجایی که میشود دانش آموزان را با قطار به عنوان یکی از امن ترین وسایل حمل و نقل عمومی به اردو بفرستیم. کاری کنیم داغهای اینچنین بر قلب مردم ننشیند.
پیشگیری از حوادثی اینچنین سخت نیست. کمی مدیریت میخواهد و احساس مسئولیت.
اینقدر ساده از این مسائل گذشتهایم که حالا حوادث این چنین برای ماد عادی شده است. اگر در حوادث قبلی واکنش مناسبی داشتیم شاید امروز شاهد این چنین حوادثی به مراتب کمتر و کمتری باشیم.
دولت، مجلس، نیروی انتظامی و کسانی که نقشی در این ماجرا دارند باید به صورت فوری به این ماجرا ورود کنند. وظیفه ما به عنوان روزنامه نگار، نوشتن و پیگیری ماجراست و وظیفه مسئولان حل این بحران.
جمله تکراری است. سالهاست آن را مینویسیم اما کاش این آخرین حادثه از این جنس بود. کاش ایران کمتر داغ ببیند.
انتهای پیام/